۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه
۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه
۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه
ماه مهر
۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه
۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سهشنبه
رییس جمهور موسوی در راهپیمایی روز قدس شرکت میکند
منبع: کلمه - دفتر مهندس موسوی اعلام کرد که وی به مانند سال های گذشته در راهپیمایی روز قدس شرکت می کند.
در پی تماس ها و سوال های انجام گرفته در مورد تظاهرات روز قدس امسال دفتر مهندس موسوی با اعلام این که روز قدس یادگار گرانقدر امام خمینی و روز مستضعفان و اسلام است اعلام کرد که وی همراه با سایر مردم در تظاهرات روز قدس شرکت خواهد داشت.
توضیح من: کروبی هم که قبلاً چندین بار گفته بود شرکت خواهد کرد و خاتمی هم که گفته میآید (خاتمی رئیس مجمع روحانیون مبارز است و مجمع روحانیون هم مردم را دعوت کرده).
در پی تماس ها و سوال های انجام گرفته در مورد تظاهرات روز قدس امسال دفتر مهندس موسوی با اعلام این که روز قدس یادگار گرانقدر امام خمینی و روز مستضعفان و اسلام است اعلام کرد که وی همراه با سایر مردم در تظاهرات روز قدس شرکت خواهد داشت.
توضیح من: کروبی هم که قبلاً چندین بار گفته بود شرکت خواهد کرد و خاتمی هم که گفته میآید (خاتمی رئیس مجمع روحانیون مبارز است و مجمع روحانیون هم مردم را دعوت کرده).
۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه
مسیر های راهپیمایی روز قدس
این راهپیمایی سراسری از ساعت 10 صبح جمعه 27/6/88
مسیر های روز قدس درتهران
مسیر شماره 1: مسجد امام حسین (ع) میدان امام حسین، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 2: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید برادران حسنی (قلعه مرغی)، خیابان قزوین، خیابان کارگر، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 3: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان ولیعصر (عج)، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 4: مسجد امام زمان (عج)، خیابان آزادی، تقاطع خیابان بهبودی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 5: مسجد حضرت ابوالفضل (ع)، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 6: مسجد نور، میدان جهاد، خیابان دکتر فاطمی، خیابان فلسطین، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران
مسیر شماره 7: مسجد الجواد (ع)، میدان هفتم تیر، خیابان کریم خان، میدان ولی عصر (عج)، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران.
مسیرهای روز قدس در اصفهان اعلام شدمسير شماره يک : مسجد مصلي،ميدان قدس،خيابان هاتف،ميدان قيام ،چهارراه شکرشکن ،خيابان حافظ،ميدان امام مسير شماره دو : مسجد آيت الله خادمي ،ميدان شهداء ،خيابان چهارباغ پايين ،ميدان امام حسين(ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام .مسير شماره سه : مسجد الله ،ميدان احمدآباد،خيابان احمد آباد ،خيابان حافظ ،ميدان امام . مسير شماره چهار :مسجد نورباران ،چهارراه نور باران ،خيابان شريف واقفي چهارراه نقاشي ،چهار راه شکر شکن،خيابان حافظ ،ميدان امام مسير شماره پنج :مسجد الاقصي ،ميدان فلسطين ،خيابان استانداري ،خيابان سپاه ،ميدان امام مسير شماره شش : مسجد الهادي ،ميدان انقلاب ،چهار باغ عباسي ،ميدان امام حسين (ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام . مسير شماره هفت : مسجد بهاران چي،خيابان آتشگاه ،فلکه جهاد ،خيابان صارميه ،خيابان طالقاني ،ميدان امام حسين (ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام. مسير شماره هشت : مسجد موسي بن جعفر (ع) ،خيابان حکيم نظامي ،خيابان نظر شرقي ،خيابان توحيد ،خيابان مطهري ،ميدان انقلاب ،چهار باغ عباسي ،ميدان امام حسين(ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام .
مسیر های روز قدس درتهران
مسیر شماره 1: مسجد امام حسین (ع) میدان امام حسین، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 2: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید برادران حسنی (قلعه مرغی)، خیابان قزوین، خیابان کارگر، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 3: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان ولیعصر (عج)، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 4: مسجد امام زمان (عج)، خیابان آزادی، تقاطع خیابان بهبودی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 5: مسجد حضرت ابوالفضل (ع)، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 6: مسجد نور، میدان جهاد، خیابان دکتر فاطمی، خیابان فلسطین، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران
مسیر شماره 7: مسجد الجواد (ع)، میدان هفتم تیر، خیابان کریم خان، میدان ولی عصر (عج)، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران.
مسیرهای روز قدس در اصفهان اعلام شدمسير شماره يک : مسجد مصلي،ميدان قدس،خيابان هاتف،ميدان قيام ،چهارراه شکرشکن ،خيابان حافظ،ميدان امام مسير شماره دو : مسجد آيت الله خادمي ،ميدان شهداء ،خيابان چهارباغ پايين ،ميدان امام حسين(ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام .مسير شماره سه : مسجد الله ،ميدان احمدآباد،خيابان احمد آباد ،خيابان حافظ ،ميدان امام . مسير شماره چهار :مسجد نورباران ،چهارراه نور باران ،خيابان شريف واقفي چهارراه نقاشي ،چهار راه شکر شکن،خيابان حافظ ،ميدان امام مسير شماره پنج :مسجد الاقصي ،ميدان فلسطين ،خيابان استانداري ،خيابان سپاه ،ميدان امام مسير شماره شش : مسجد الهادي ،ميدان انقلاب ،چهار باغ عباسي ،ميدان امام حسين (ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام . مسير شماره هفت : مسجد بهاران چي،خيابان آتشگاه ،فلکه جهاد ،خيابان صارميه ،خيابان طالقاني ،ميدان امام حسين (ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام. مسير شماره هشت : مسجد موسي بن جعفر (ع) ،خيابان حکيم نظامي ،خيابان نظر شرقي ،خيابان توحيد ،خيابان مطهري ،ميدان انقلاب ،چهار باغ عباسي ،ميدان امام حسين(ع) ،خيابان سپاه ،ميدان امام .
۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه
باشه.چشم فتنه را کور می کنیم...
چقدر لاغر و تکیده شدی.پیر و درمونده.چقدر ترسیدی.می دونم که محل خوابتو فقط یک نفر می دونه از ترس مرگت.حتی توی اون زیرزمین های تودرتویی که واسه خودت ساختی اجل گیرت میاره.مطمئن باش.
تهدید می کنی؟روز قدس مال فلسطین است؟نه بابا.مال ماست.بالاتر از سیاهیم مگر رنگی هست؟ما استاده ایم.پای کشورمان.ایرانمان.ما خون شهدامونو از تو می خوایم.بذار بگم با کی قابل قیاسی.یزید و میمونش.اخه می دونی اونم مثل تو میمون باز بود.متاسفم که حرفات دیگه خریدار نداره.اخه می دونی هر شروعی یک پایانی ام داره.ظلم که پایدار نمی مونه.
بی صبرانه منتظر روز قدس هستیم .
تهدید می کنی؟روز قدس مال فلسطین است؟نه بابا.مال ماست.بالاتر از سیاهیم مگر رنگی هست؟ما استاده ایم.پای کشورمان.ایرانمان.ما خون شهدامونو از تو می خوایم.بذار بگم با کی قابل قیاسی.یزید و میمونش.اخه می دونی اونم مثل تو میمون باز بود.متاسفم که حرفات دیگه خریدار نداره.اخه می دونی هر شروعی یک پایانی ام داره.ظلم که پایدار نمی مونه.
بی صبرانه منتظر روز قدس هستیم .
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سهشنبه
امان از این لجن پراکن 30/20
صدای تلوزیون همسایه روی مغزم اسب سواری می کند.گوینده همان مردک خپل است که به خاطر ترسش بلاگش را بست.
عنوان خبر این است<در کهریزک چه گذشت؟>
صداها در گوشم محو می شوند.صدای فریاد و ناله ودعا جایش را می گیرد.صحنه های کثیفی جلوی چشمم نقش می بندد.دخترک التماس می کند شکنجه گر وحشیانه قهقهه می زند.دخترک در خون می غلتد.از سلول بغل صدای ناله می اید.پسرک گویا دستش شکسته روی بدن عریانش اثار کبودی و درد دیده می شود.اشک در چشمانم حلقه می زند.صدای پدرم که دارد به همسایه تذکر میدهد جای صداهای قبل را می گیرد.تلوزیونش را خاموش می کند.باز این معده درد عصبی دارد می اید.امشب شب قدر است.می گویند دعا در این شب خیلی زود براورده می شود.خدایا می دانی در دلم چه می گذرد.کمکمون کن.به من.به برادرو خواهران سبزم.به کارگری که دستبند سبز به دست داشت.به مادری که جلوی اوین افطار می کند.به جنبش مقدس سبزمان.....
۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه
بیانیه شماره 11 رییس جمهور موسوی
میرحسین موسوی بیانیه ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. به گزارش "کلمه" در این بیانیه ضمن تاکید برحفظ نظام در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از جمهوری اسلامی اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسئله ضروری دانسته شده است. در این بیانیه آمده است : برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم.
در این بیانیه همچنین بر ضرورت استفاده کامل ازظرفیت های قانون اساسی، سویه اجتماعی شکل گیری راه سبز امید، تلاش برای استیفای حقوق ملت و بازگشت به آرمان های مغفول و مظلوم انقلاب اسلامی تاکید شده است. موسوی در پایان نیز راهکارهای نه گانه برای برون رفت از بحران ارائه کرده است.به گزارش "کلمه" متن کامل بیانیه شمار 11 میرحسین موسوی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیممردم شریف، آزاده و آگاه ایران!نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوقهای رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرتطلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلفها و تقلبهای سازمانیافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایهای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که میتوانست در فرآیندی منصفانه و بیطرفانه مهار شود با بیتدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانههای دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمتآمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشتههای اعتماد میان مردم و حکومت نیست.
جمع کثیری از دلسوزان حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزههای علمیه نسبت به افسانهپردازیهای رسانههای دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاههای نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشتشدگان و افشای وجود بازداشتگاههای غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند. حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتابزده حوادثی که پیدر پی رخ میدهند چارهچویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاههای حكومتي و شبهحكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانیهایی میدانند که خود مسبب آنها بودهاند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناکترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بيتوجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جوییهای واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر میدهند.
از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی نظام جمهوری اسلامی است.
اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرشهای موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندیهای انسان جهت تعالی و تکامل محدود میشود. تاریخ به روشنی نشان میدهد که هر گاه حکومتها خواستهاند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چارهای جز متوسل شدن به چهرههای ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشتهاند، راه حلهایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویهای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزههای قرآنی به ما یاد میدهد مطلوب است.
پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیمگیریهای کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرنهای متمادی از عمر ملتها و تمدنها صرف تحصیل آن میشود و چه هزینههای گزافی که در این راه نمیپردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافتهاند که تنها راه همزیستی مسالمتآمیز سلیقه ها و گرایشها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی میکنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوههای زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه ای است که آنان را به یکدیگر پیوند میزند، اگرچه فهمهای ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارتخیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافتهاند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.
در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه میخواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کردهاند و میدانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواستهای خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستادهاند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر میپرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه میپرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندیهای فراهم شده چه باید کرد؟
به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفتهای مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.
برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما میخواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.
استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بیکم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخشهایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیشبینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارتناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسانهای غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام میشود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوءاستفاده از موقعیت خود را پیدا نمیکند.
قانون اساسی ما پر از ظرفیتهایی است که هنوز به فعلیت نرسیدهاند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونهای برخورد میکنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفادههای بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیتها، آن هم تمامی این ظرفیتها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعهای یکپارچه است و نباید بر روی بخشهایی از آن که منافع اشخاص و یا گروههایی خاص را تامین میکند به صورت اغراقآمیز تاکید شود و بخشهایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دستاندرکاران را به خشم میآورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامهها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیتها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافتهای دولتی در خزانهداری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بیطرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض میشوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمیآیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبانهای قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد میشود.
مشابه همین برخورد گزینشی با آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش میکند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بودهاند. نمونهای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود میدانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بیهراس از حاکمان بوده است.
و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواریهای اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم میکند.
اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آمادهتر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبهروز بیشتر میشود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روحهای بزرگ و اخلاصهای مثالزدنی بود. انقلاب ما نشان داد میتواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعهای سودازده که در آن تحجر دولتسازی میکند؛ جامعهای تقلبزده، دروغزده.
برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخشهایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام میبرد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار میداد چنین روزهایی را میدید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راههای رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت میکنیم.
آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمانهایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكاميها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک میکنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشتهایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعدهای که داده است عاجز نمیشود و راههایی دیگر پیش پای کسانی که برای او میکوشند میگشاید؛ راههایی امن، راههایی هموار، راههایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راههایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راههایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.
و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بیراهه ها چگونه رو به نشيب ميروند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجهاي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كورهراهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراطگراني قرار گرفت كه نيمههاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله ميكنند و رايجترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنامهاي ركيك است. رهروان راههاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را ميكشيدند نرسيدهاند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعترافگيري مباهات ميكند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده، ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش ميكنند.
مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستیناش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمانهایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کردهاید پیشنهاد نمیکنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.
ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیقهایی که در هر مرحله به دست میآوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جادههایی داریم که هدایت الهی پیشپایمان قرار میدهد. ما میاندیشیم و تدبیر میکنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راههایی که او برایمان میگشاید از خود کارسازی نشان میدهند.
ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کردهایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بودهاند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت.و ما «امید» را سرمایه خود قرار دادهایم تا حاکی از هویت ایرانیمان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنههای سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.
چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگیهای حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبههای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامانهاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساختهای سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکلها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسلهمراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه میکند؛ مجموعهای پیاممحور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کردهاند.
صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب میشود در حکم لباسی است که بر قامت آن میدوزیم، و فاخرترین لباسها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقشآفرینی میکند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به هنگام تصمیمگیری در مورد راهحلها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد ميكنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.
تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بودهایم نشان میدهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هستهها به نتیجه میرسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعهای زنده و فعال نام میبریم، جامعهای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان میدهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست خود را از ميان ميبرد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه قدرتمندي است.
وظيفهاي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمعهاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكلهاي سياسي ما سر ميزند آن است كه به صورت هستههاي معين براي چنين شبكهاي عمل كنيم.
از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمیدهند. با این همه اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.
گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر ميپرسيم. ما معمولا تصور ميكنيم آنچه در اين گردهمآييها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام ميرسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیتهای ثمربخش قرار نگیرند بهمانند درختانی که میوههایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست میدهند، لذا باید آنها را موضوع تلاشهای اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عامالمنفعه و دیگر فعالیتهای مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخسازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.
جمعهای خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانونهای فرهنگی و ادبی، انجمنها، احزاب، جمعیتها، تشکلهای صنفی، نهادهای حرفهای، گروههایی که با هم ورزش میکنند یا در رویدادهای هنری حاضر میشوند، حلقه همکلاسیها، گروه فارغالتحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافتهاند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعههای کوچک عضویت داریم و این دستمایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هستههای جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خردهرسانههایی که از این روابط زاده میشوند میتوانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیتهای این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.
ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواستههای ما باشد. بخش مهمی از توانمندیهایی که اینک در شبکههای اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.
ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی میرسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابلمقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغهها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.
نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند و حتی در عهد درآمدهای افسانهای، به پیشرفتی بیشتر از صدقهپروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمیشود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است.
راههای خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمهای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحلهای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گامها به سوی آن حرکت کنیم.
همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است: 1. تشکیل گروه حقیقتیاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانهای4. رسیدگی به آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و خانوادههای جانباختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پروندهها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه 6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانهها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی 8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيماييها با اعمال اصل 27 قانون اساسي9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی ما در راهی پر از نورانیت وارد شدهایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری میطلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.
در این بیانیه همچنین بر ضرورت استفاده کامل ازظرفیت های قانون اساسی، سویه اجتماعی شکل گیری راه سبز امید، تلاش برای استیفای حقوق ملت و بازگشت به آرمان های مغفول و مظلوم انقلاب اسلامی تاکید شده است. موسوی در پایان نیز راهکارهای نه گانه برای برون رفت از بحران ارائه کرده است.به گزارش "کلمه" متن کامل بیانیه شمار 11 میرحسین موسوی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیممردم شریف، آزاده و آگاه ایران!نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوقهای رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرتطلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلفها و تقلبهای سازمانیافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایهای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که میتوانست در فرآیندی منصفانه و بیطرفانه مهار شود با بیتدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانههای دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمتآمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشتههای اعتماد میان مردم و حکومت نیست.
جمع کثیری از دلسوزان حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزههای علمیه نسبت به افسانهپردازیهای رسانههای دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاههای نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشتشدگان و افشای وجود بازداشتگاههای غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند. حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتابزده حوادثی که پیدر پی رخ میدهند چارهچویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاههای حكومتي و شبهحكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانیهایی میدانند که خود مسبب آنها بودهاند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناکترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بيتوجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جوییهای واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر میدهند.
از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی نظام جمهوری اسلامی است.
اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرشهای موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندیهای انسان جهت تعالی و تکامل محدود میشود. تاریخ به روشنی نشان میدهد که هر گاه حکومتها خواستهاند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چارهای جز متوسل شدن به چهرههای ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشتهاند، راه حلهایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویهای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزههای قرآنی به ما یاد میدهد مطلوب است.
پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیمگیریهای کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرنهای متمادی از عمر ملتها و تمدنها صرف تحصیل آن میشود و چه هزینههای گزافی که در این راه نمیپردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافتهاند که تنها راه همزیستی مسالمتآمیز سلیقه ها و گرایشها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی میکنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوههای زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه ای است که آنان را به یکدیگر پیوند میزند، اگرچه فهمهای ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارتخیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافتهاند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.
در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه میخواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کردهاند و میدانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواستهای خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستادهاند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر میپرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه میپرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندیهای فراهم شده چه باید کرد؟
به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفتهای مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.
برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما میخواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.
استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بیکم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخشهایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیشبینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارتناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسانهای غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام میشود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوءاستفاده از موقعیت خود را پیدا نمیکند.
قانون اساسی ما پر از ظرفیتهایی است که هنوز به فعلیت نرسیدهاند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونهای برخورد میکنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفادههای بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیتها، آن هم تمامی این ظرفیتها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعهای یکپارچه است و نباید بر روی بخشهایی از آن که منافع اشخاص و یا گروههایی خاص را تامین میکند به صورت اغراقآمیز تاکید شود و بخشهایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دستاندرکاران را به خشم میآورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامهها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیتها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافتهای دولتی در خزانهداری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بیطرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض میشوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمیآیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبانهای قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد میشود.
مشابه همین برخورد گزینشی با آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش میکند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بودهاند. نمونهای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود میدانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بیهراس از حاکمان بوده است.
و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواریهای اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم میکند.
اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آمادهتر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبهروز بیشتر میشود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روحهای بزرگ و اخلاصهای مثالزدنی بود. انقلاب ما نشان داد میتواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعهای سودازده که در آن تحجر دولتسازی میکند؛ جامعهای تقلبزده، دروغزده.
برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخشهایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام میبرد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار میداد چنین روزهایی را میدید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راههای رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت میکنیم.
آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمانهایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكاميها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک میکنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشتهایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعدهای که داده است عاجز نمیشود و راههایی دیگر پیش پای کسانی که برای او میکوشند میگشاید؛ راههایی امن، راههایی هموار، راههایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راههایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راههایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.
و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بیراهه ها چگونه رو به نشيب ميروند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجهاي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كورهراهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراطگراني قرار گرفت كه نيمههاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله ميكنند و رايجترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنامهاي ركيك است. رهروان راههاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را ميكشيدند نرسيدهاند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعترافگيري مباهات ميكند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده، ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش ميكنند.
مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستیناش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمانهایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کردهاید پیشنهاد نمیکنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.
ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیقهایی که در هر مرحله به دست میآوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جادههایی داریم که هدایت الهی پیشپایمان قرار میدهد. ما میاندیشیم و تدبیر میکنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راههایی که او برایمان میگشاید از خود کارسازی نشان میدهند.
ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کردهایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بودهاند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت.و ما «امید» را سرمایه خود قرار دادهایم تا حاکی از هویت ایرانیمان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنههای سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.
چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگیهای حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبههای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامانهاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساختهای سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکلها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسلهمراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه میکند؛ مجموعهای پیاممحور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کردهاند.
صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب میشود در حکم لباسی است که بر قامت آن میدوزیم، و فاخرترین لباسها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقشآفرینی میکند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به هنگام تصمیمگیری در مورد راهحلها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد ميكنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.
تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بودهایم نشان میدهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هستهها به نتیجه میرسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعهای زنده و فعال نام میبریم، جامعهای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان میدهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست خود را از ميان ميبرد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه قدرتمندي است.
وظيفهاي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمعهاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكلهاي سياسي ما سر ميزند آن است كه به صورت هستههاي معين براي چنين شبكهاي عمل كنيم.
از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمیدهند. با این همه اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.
گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر ميپرسيم. ما معمولا تصور ميكنيم آنچه در اين گردهمآييها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام ميرسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیتهای ثمربخش قرار نگیرند بهمانند درختانی که میوههایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست میدهند، لذا باید آنها را موضوع تلاشهای اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عامالمنفعه و دیگر فعالیتهای مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخسازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.
جمعهای خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانونهای فرهنگی و ادبی، انجمنها، احزاب، جمعیتها، تشکلهای صنفی، نهادهای حرفهای، گروههایی که با هم ورزش میکنند یا در رویدادهای هنری حاضر میشوند، حلقه همکلاسیها، گروه فارغالتحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافتهاند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعههای کوچک عضویت داریم و این دستمایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هستههای جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خردهرسانههایی که از این روابط زاده میشوند میتوانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیتهای این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.
ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواستههای ما باشد. بخش مهمی از توانمندیهایی که اینک در شبکههای اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.
ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی میرسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابلمقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغهها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.
نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند و حتی در عهد درآمدهای افسانهای، به پیشرفتی بیشتر از صدقهپروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمیشود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است.
راههای خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمهای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحلهای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گامها به سوی آن حرکت کنیم.
همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است: 1. تشکیل گروه حقیقتیاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانهای4. رسیدگی به آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و خانوادههای جانباختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پروندهها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه 6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانهها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی 8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيماييها با اعمال اصل 27 قانون اساسي9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی ما در راهی پر از نورانیت وارد شدهایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری میطلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.
میرحسین موسوی
۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه
امشب شب ماست
اگر میخواهید تنها جشن ماه رمضان را با شادی سپری کنید، اگر دلتان هوای روزهای خاطرهانگیز قبل از انتخابات را کرده است، اگر از پخش سریالی دادگاه نمایشی در صداوسیما خسته شدهاید و میخواهید یک طوری به سوء استفاده کودتاچیان اعتراض کنید، اگر سه چهار هفته استراحت شما را نگران کرده که نکند شور و امید جنبش سبز از دست رفته باشد یا مردم خسته شده باشند، اگر میخواهید یک به اصطلاح دستگرمی قبل از شب احیای حرم امام و راهپیمایی روز قدس را تجربه کنید، اگر حوصلهتان از شنیدن خبرهای تلخ و دردناک یا بیهوده و تکراری سر رفته و میخواهید از این بیدادها فریاد کنید و یا با تمام شور و هیجان و به امید روزهای بهتر جیغ بکشید و شادی کنید، امشب شب شماست.
امشب موعد پانزدهمین موج آفرینی سبز با عنوان «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است.حالا وقت عمل است. تهرانیها در خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا پارکوی و تجریش (برای مسیر بازگشت هم خیابانهای آفریقا، گاندی و حافظ پیشنهاد میشود؛ ولی برای بازگشت سریع و حرکت از نو، اتوبانهای کردستان و مدرس هم بد نیست) و شهرستانیها در خیابانها یا بلوارهای اصلی و مرکزی شهر. صد البته برای شهرستانها محل خاصی تعیین نشده تا از محل قرارهای سابق سبزها و اطراف آن استفاده شود.
زمان پیشنهادی ما برای آغاز شهرپیمایی، ساعت 10 شب است. استفاده متنوع از نمادهای سبز را هم فراموش نکنید، و لازم به تاکید است که باید تلاش کنیم از امشب برای بعد از این، و نه فقط امشب یا قرار بعدی در شب بیست و یکم و روز قدس، همراه داشتن همیشگی مچبندها و پوششهای سبز را یک ضرورت محسوب کنیم؛ درست مانند روزهای قبل از انتخابات که بدون حداقل یک تکه پارچه سبز بر روی دست، از خانه بیرون نمیرفتیم.
همچنین گفتهایم و باز هم میگوییم که از امشب قرار است تحریم پیامک (SMS) را نیز بشکنیم تا به کمک آن، گسترهی اطلاع رسانی را از دایرهی مخاطبان اینترنت فراتر ببریم. برای امروز و امشب، این پیامک را پیشنهاد میکنیم:
امشب قرار است در خیابان ولیعصر تهران (در شهرستانها به محل نظیر این اشاره کنید) چرخ بزنیم، تا یادمان بیاید که چه روزهای خوبی را از ما گرفتند. با سبزها همراه شوید. قرار ما: ساعت 10 امشب، میدان ولیعصر به سمت بالا. به یاد روزهای خوب خرداد و به امید روزهای بهتر پیروزی.
امشب موعد پانزدهمین موج آفرینی سبز با عنوان «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است.حالا وقت عمل است. تهرانیها در خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا پارکوی و تجریش (برای مسیر بازگشت هم خیابانهای آفریقا، گاندی و حافظ پیشنهاد میشود؛ ولی برای بازگشت سریع و حرکت از نو، اتوبانهای کردستان و مدرس هم بد نیست) و شهرستانیها در خیابانها یا بلوارهای اصلی و مرکزی شهر. صد البته برای شهرستانها محل خاصی تعیین نشده تا از محل قرارهای سابق سبزها و اطراف آن استفاده شود.
زمان پیشنهادی ما برای آغاز شهرپیمایی، ساعت 10 شب است. استفاده متنوع از نمادهای سبز را هم فراموش نکنید، و لازم به تاکید است که باید تلاش کنیم از امشب برای بعد از این، و نه فقط امشب یا قرار بعدی در شب بیست و یکم و روز قدس، همراه داشتن همیشگی مچبندها و پوششهای سبز را یک ضرورت محسوب کنیم؛ درست مانند روزهای قبل از انتخابات که بدون حداقل یک تکه پارچه سبز بر روی دست، از خانه بیرون نمیرفتیم.
همچنین گفتهایم و باز هم میگوییم که از امشب قرار است تحریم پیامک (SMS) را نیز بشکنیم تا به کمک آن، گسترهی اطلاع رسانی را از دایرهی مخاطبان اینترنت فراتر ببریم. برای امروز و امشب، این پیامک را پیشنهاد میکنیم:
امشب قرار است در خیابان ولیعصر تهران (در شهرستانها به محل نظیر این اشاره کنید) چرخ بزنیم، تا یادمان بیاید که چه روزهای خوبی را از ما گرفتند. با سبزها همراه شوید. قرار ما: ساعت 10 امشب، میدان ولیعصر به سمت بالا. به یاد روزهای خوب خرداد و به امید روزهای بهتر پیروزی.
۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه
اطلاعیه سایتک
برخي از دوستان در مورد ايميلهاي مشكوك سوال كردن كه براتون مينويسيم كه بايد چه كار كنند
يكي از دوستان گفته كه ايميلهايي از گرداب با نام مستعار ثارالله براشون اومده مبني بر دستگيري ايشون كه بايد بگم:اگر واقعا از آدرس ايميل سايت گرداب باهاتون ارتباط برقرار شده يعني آخر آدرس ايميل @gerdab.ir داشت
و يا اينكه با شمارههايي مثل 03111111111 و 0000000 و 555555 و .. با شما تماس گرفتند:
هر چه سريعتر مانند آقاي بابك داد محل زندگيتون رو عوض كنيد و به خونه نيايداگر كار ميكنيد به محل كارتون هم مراجعه نكنيد.خط تلفنتونو هم عوض كنيد.با شمارههاي خونتون و شمارههاي آشنا تماس نگيريدهمين فقط سريعتر سريعتربا آقاي داد هم ميتونيد ارتباط داشته باشيد:http://www.babakdad.blogspot.comولي اگر از آدرس ايميل ياهو و ... است يا بصورت كامنت در وبلاگتون :اصلا اصلا اصلا به اين پيامهايي كه گفتيد و پيامهايي كه از طرف فردي بنام گرداب و يا كامنتهاي مشابه اين چرت و پرتها مياد توجه نكنيداين كامنتها براي همه وبلاگنويسان ميره و بنده بارها براي افراد مختلف توضيح دادمو نكته جالب اينكه در سايتك كه به هيچ شخصي توهين نميكند بيان كردهاند كه سايت شما بدليل توهين به رهبري و ا.ن مسدود ميشود و شما 84 ضربه شلاغ ميخوريد
يكي از دوستان گفته كه ايميلهايي از گرداب با نام مستعار ثارالله براشون اومده مبني بر دستگيري ايشون كه بايد بگم:اگر واقعا از آدرس ايميل سايت گرداب باهاتون ارتباط برقرار شده يعني آخر آدرس ايميل @gerdab.ir داشت
و يا اينكه با شمارههايي مثل 03111111111 و 0000000 و 555555 و .. با شما تماس گرفتند:
هر چه سريعتر مانند آقاي بابك داد محل زندگيتون رو عوض كنيد و به خونه نيايداگر كار ميكنيد به محل كارتون هم مراجعه نكنيد.خط تلفنتونو هم عوض كنيد.با شمارههاي خونتون و شمارههاي آشنا تماس نگيريدهمين فقط سريعتر سريعتربا آقاي داد هم ميتونيد ارتباط داشته باشيد:http://www.babakdad.blogspot.comولي اگر از آدرس ايميل ياهو و ... است يا بصورت كامنت در وبلاگتون :اصلا اصلا اصلا به اين پيامهايي كه گفتيد و پيامهايي كه از طرف فردي بنام گرداب و يا كامنتهاي مشابه اين چرت و پرتها مياد توجه نكنيداين كامنتها براي همه وبلاگنويسان ميره و بنده بارها براي افراد مختلف توضيح دادمو نكته جالب اينكه در سايتك كه به هيچ شخصي توهين نميكند بيان كردهاند كه سايت شما بدليل توهين به رهبري و ا.ن مسدود ميشود و شما 84 ضربه شلاغ ميخوريد
۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه
۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه
برای نجات هم وطنانمان بشتابیم
معرفی سایت گرداب به میکروسافت و گوگل به عنوان یک سایت ضد حریم شخصی
دوستان! متاسفانه عکس های بسیاری از مردمی که در این مدت در راهپیمایی های صلح آمیز شرکت نموده اند، در سایت گرداب گذاشته شده است تا به اصطلاح شناسایی شوند!!!
راهی وجود دارد که با استفاده از آن می توان این سایتمسموم و ضد انسانی رو از کار انداخت:
سایت گرداب gerdab.ir وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حال انتشار عکس های مردم به عنوان خرابکار و اغتشاشگر است.
یکی از راه های آسان مبارزه با این اقدام سایت نامبرده، معرفی آن به عنوان سایت مخرب (سایت فیشینگ / website phishing ) به مایکروسافت و گوگل می باشد.
جزئیات این طرح را در زیر بخوانید:
به منظور معرفی سایت گرداب به Microsoft، به لینک زیر رفته و این سایت را ضد حریم شخصی و غیر قابل اعتماد معرفی کنید:
https://phishingfilter.microsoft.com/feedback.aspx?result=none&URL=http%3a%2f%2fgerdab.ir%2f
قسمت "I think this is a phishing website" ، را تأیید کنید.
در جعبه پایین آن، نوشتهای را که در شکل میبینید، دقیق در جعبه خالی پایینی آن تایپ کنید.
"Type the characters you see in the picture"
ودر پایان submit نمایید.
به منظور معرفی سایت گرداب به Google، به لینک زیر رفته: http://www.google.com/safebrowsing/report_badware/
در قسمت URL آدرس سایت گرداب را وارد نمایید:
http://gerdab.ir/
در جعبه پایین آن نوشتهای را که در شکل میبینید تایپ نمایید.
ودر پایان کلید Submit Report را کلیک کنید.
برای مؤثر بودن این کار،
نیازمند آن است تا این گزارش، از سوی افرادی بسیار انجام پذیرد.
از اینرو دوستان و آشنایانتان را نیز به انجام این کار ارزشمند، از راه ایمیل و ... رهمنمون سازید.
دوستان! متاسفانه عکس های بسیاری از مردمی که در این مدت در راهپیمایی های صلح آمیز شرکت نموده اند، در سایت گرداب گذاشته شده است تا به اصطلاح شناسایی شوند!!!
راهی وجود دارد که با استفاده از آن می توان این سایتمسموم و ضد انسانی رو از کار انداخت:
سایت گرداب gerdab.ir وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حال انتشار عکس های مردم به عنوان خرابکار و اغتشاشگر است.
یکی از راه های آسان مبارزه با این اقدام سایت نامبرده، معرفی آن به عنوان سایت مخرب (سایت فیشینگ / website phishing ) به مایکروسافت و گوگل می باشد.
جزئیات این طرح را در زیر بخوانید:
به منظور معرفی سایت گرداب به Microsoft، به لینک زیر رفته و این سایت را ضد حریم شخصی و غیر قابل اعتماد معرفی کنید:
https://phishingfilter.microsoft.com/feedback.aspx?result=none&URL=http%3a%2f%2fgerdab.ir%2f
قسمت "I think this is a phishing website" ، را تأیید کنید.
در جعبه پایین آن، نوشتهای را که در شکل میبینید، دقیق در جعبه خالی پایینی آن تایپ کنید.
"Type the characters you see in the picture"
ودر پایان submit نمایید.
به منظور معرفی سایت گرداب به Google، به لینک زیر رفته: http://www.google.com/safebrowsing/report_badware/
در قسمت URL آدرس سایت گرداب را وارد نمایید:
http://gerdab.ir/
در جعبه پایین آن نوشتهای را که در شکل میبینید تایپ نمایید.
ودر پایان کلید Submit Report را کلیک کنید.
برای مؤثر بودن این کار،
نیازمند آن است تا این گزارش، از سوی افرادی بسیار انجام پذیرد.
از اینرو دوستان و آشنایانتان را نیز به انجام این کار ارزشمند، از راه ایمیل و ... رهمنمون سازید.
poor destiny
I am not feeling good
I am not in the mood
I want to kill
I live in sad Hill
I saw blood in the sky
I scared I said to world Bye
My days going sadly
In this days I cry Badly
I wish health to my self
I need kind to Myself
I am not in the mood
I want to kill
I live in sad Hill
I saw blood in the sky
I scared I said to world Bye
My days going sadly
In this days I cry Badly
I wish health to my self
I need kind to Myself
باز شب شده....
من و خدا و این شبهای تار
این غم و غصه های بی کس و کار
این درد نهفته در قلبم
پیچیده در وجودم همچو مار
برداشته ام دست به دعا
سنگین است بر دوش من این بار
ندارم توان گریه حتی
بگریید بر حال من این حال زار
خسته ام اشفته ام چه کنم اخر؟
چه بود از کجا امد ان برنده خار؟
می زنم در هر لحظه نامت فریاد
تا که شاید بشوم امیدوار
کمکم کن ای خدایا
می دانی ندارم به غیر تو هیچ یار
این غم و غصه های بی کس و کار
این درد نهفته در قلبم
پیچیده در وجودم همچو مار
برداشته ام دست به دعا
سنگین است بر دوش من این بار
ندارم توان گریه حتی
بگریید بر حال من این حال زار
خسته ام اشفته ام چه کنم اخر؟
چه بود از کجا امد ان برنده خار؟
می زنم در هر لحظه نامت فریاد
تا که شاید بشوم امیدوار
کمکم کن ای خدایا
می دانی ندارم به غیر تو هیچ یار
۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه
بگذار خونم در راه وطن ريخته شود...
افتخار مي كنم به برادران و خواهران دليرم كه در راه عشق به ميهن كشته شدند.به اشك مادر داغديده افتخار مي كنم.به دعاهاي شبانه مردم كشورم مي بالم.من اماده ام ايران.من حاضرم تا پيش مرگت شوم.خونم را در راه اباد شدن راه ازادي ديگران مي دهم.
اسلحه تو دربيار.چاقو و باتوم خودتو رو كن.با مشت به صورتم بكوب.جيغ بكش.نعره بزن.فحش بده.به فرمان حق الله اكبر گويان ايستاده يم.سلاحم ايمانم است.سينه ام را براي دفاع از ايران سپر كردم.من در ذره ذره خاك ميهنم وجود دارم...
پس حتي اگر بميرم پيروزم.
اسلحه تو دربيار.چاقو و باتوم خودتو رو كن.با مشت به صورتم بكوب.جيغ بكش.نعره بزن.فحش بده.به فرمان حق الله اكبر گويان ايستاده يم.سلاحم ايمانم است.سينه ام را براي دفاع از ايران سپر كردم.من در ذره ذره خاك ميهنم وجود دارم...
پس حتي اگر بميرم پيروزم.
۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه
پادشاهم مي خوانم تو را
به کورش چه خواهیم گفت اگر سر بر آورد ز خاک؟
اگر باز پرسد ز ما چه شد دین زرتشت پاک؟
چه شد ملک ایران زمین؟
کجایند دلیر مردان این سرزمین؟
چرا حال ایران زمین نا خوش است؟
چرا دشمنانش این چنین سر کشند؟
چرا ملک تاراج میشود؟
جوان مردش محتاج میشود؟
به ناموسش تجاوز میشود؟
بگو کیست این نا پاک مرد؟ که بر تخت من اینچنین تکیه کرد؟
اگر باز پرسد ز ما چه شد دین زرتشت پاک؟
چه شد ملک ایران زمین؟
کجایند دلیر مردان این سرزمین؟
چرا حال ایران زمین نا خوش است؟
چرا دشمنانش این چنین سر کشند؟
چرا ملک تاراج میشود؟
جوان مردش محتاج میشود؟
به ناموسش تجاوز میشود؟
بگو کیست این نا پاک مرد؟ که بر تخت من اینچنین تکیه کرد؟
به نقل از مردي از ايران زمين
۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه
دختر ايراني تو افتخار مايي
بخش خبری بیست و سی که از فرط دروغپردازی مانند چوپان دروغگو شده و حتی اگر حرف راست هم در آن پخش شود، کسی باور نمیکند، چند شب پيش ادعا کرد که خبرهای تکاندهنده مربوط به ترانه موسوی، همگی دروغ است و چنین فردی در ایران ساکن نیست و چه و چه.
«موج سبز آزادی» همانند مورد نوجوان 12 ساله، این بار هم دست بالا را دارد و میتواند ادعا کند که هیچ نقشی در انتشار و دامن زدن به این خبر نداشته است. ما به علت عدم اطمینان از هویت ترانه موسوی و نحوه مرگ احتمالی او، تاکنون حتی یک خبر هم در این باره منتشر نکردهایم. بنابراین این بار هم قاطعانه از کسانی که اولین بار این خبر را منتشر کردند، و به طور مشخص وبلاگ «چریک آنلاین»، میخواهیم که مستندات و توضیحات بیشتر را درباره ترانه موسوی ارائه کنند تا در صورت صحت این خبر، دروغی دیگر بر فهرست بلند و سیاه دروغ های صدا و سیما باز شود.
اما برای اینکه خبرسازان «بیست و سی» هم تصور نکنند تکذیب یک خبر اینقدر راحت است و به سادگی میتوان از زیر بار جزئیات بعدی در رفت، چند سؤال میپرسیم که امیدواریم امشب در بخش خبری «بیست و سی» شبکه دو سیما، پاسخ آنها را بشنویم.
1- ادعا شده که اداره ثبت احوال تعداد افراد با نام و نام خانوادگی «ترانه موسوی» را تنها سه نفر میداند: یک ترانه موسوی متولد 63 که در پاریس به دنیا آمده و همانجا ساکن است، یک ترانه موسوی که چهل ساله است و از ایران خروج داشته و دیگر وارد نشده (یعنی در خارج از ایران به سر میبرد) و یک ترانه موسوی 2 ساله.
این ادعای دروغ، واقعا تاسفبرانگیز است. هر کسی یک بار بانکهای اطلاعاتی نهادهای ملی مثل ثبت احوال و مرکز آمار و ... را مشاهده کرده باشد، میداند که نام خانوادگی موسوی، یکی از پر استفادهترینها در ایران است و به علاوه، نام ترانه نیز از نامهایی است که شیوع استفاده کمی ندارد. بدین ترتیب در حالی که در موارد مشابه تشابه اسمی به دهها و گاهی صدها مورد میرسد، چگونه میتوان باور کرد که تنها سه نفر به نام ترانه موسوی در کشور وجود دارند؟
2- «بیست و سی» خانواده یکی از «ترانه موسوی» ها را پیدا کرده که میگویند روحشان از این موضوع خبر ندارد. ما هم یک مورد دیگر را یافتهایم که امیدواریم «بیست و سی» درباره او هم تحقیق کند. این خبر را در ایسکانیوز ببینید:
http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=305696
بر اساس این خبر، خانمی به نام «ترانه موسوی» که نوازنده ابوا هستند، در گروه موسیقی ارکیده که برای بانوان برنامه اجرا میکند، حضور دارند. زمان اجرای این گروه در تالار وحدت نیز در این خبر، روزهای 18 و 19 20 خرداد 1388 اعلام شده است؛ یعنی درست در هفته قبل از انتخابات.
پس اولین موضوع تحقیق بچههای «بیست و سی» باید این باشد که با توجه به اینکه دو ترانه موسوی 25 و 40 ساله از مدتها قبل در خارج از ایران به سر میبرند، این عضو گروه موسیقی ارکیده، همان ترانه موسوی 2 ساله است! یا کس دیگری که در فهرست ثبت احوال نامش موجود نبوده.
دومین موضوع تحقیق «بیست و سی» امشب، این است که دو روز بعد از انتخابات خبر کنسرت بعدی همین گروه در خبرگزاری مهر درج میشود، با ذکر نام ترانه موسوی. اما به تازگی این نام از فهرست اسامی اعضای گروه در خبر خبرگزاری مهر حذف شده است:
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=912679
ما که امکانش را نداریم، اما خبرسازان «بیست و سی» باید تحقیق کنند و پاسخ بدهند که علت حذف این نام چه بوده و چرا نام آن دختر 2 ساله! از گروه کنار گذاشته شده است. یا آنکه شاید او به علت صغر سن از گروه مذکور اخراج شده است!
اگر کسی تردید دارد که این خانم، واقعا عضو آن گروه موسیقی بوده یا خیر، میتوان به این خبر نیز مراجعه کند که در روزنامه آفرینش منتشر شده و مربوط به اجرای گروه مذکور در مهر ماه سال گذشته است:
http://www.afarineshdaily.ir/AFARINESH/News.aspx?NID=38694
عکس زیر هم تصویری از گروه مذکور را نشان میدهد که یکی از اعضای آن با عکس منتشر شده شباهت بسیاری دارد، هرچند مشخص نیست عکسی که پیش از این در اینترنت منتشر شده، واقعا مربوط به ترانه موسوی مفقود باشد.
ما اصراری نداریم که - احیانا به غلط - ترانه موسوی را جزو شهدای جنبش سبز بدانیم. پرونده این شهدا آنچنان پرحجم و آنقدر خونین است که تنها دهها مورد اثبات شدهی آن برای محاکمه بسیاری از سران فعلی دولت کودتا و حامیان آنها کافی است.
اما «بیست و سی» که جرئت میکند وارد عرصهی تکذیب یک خبر شود، آن هم به این شکل مفتضح و متزلزل، باید بازی را در وقت اضافه هم ادامه بدهد و بداند که به صرف خنده یک مادر از همه جا بیخبر و پخش یک برش از تصویر مقام ثبت احوال، چیزی تمام نمیشود. بچههای واحد مرکزی خبر و بخش خبری بیست و سی، اگر واقعا دین دارند، وظیفه دارند به اطلاعات منتشر شده در «موج سبز آزادی» هم رسیدگی کنند.
ما منتظر بررسی و تکذیب احتمالی این ادعاها میمانیم، اما اگر بررسی نکردند یا کردند و به تکذیب نرسیدند، بدانند که تا عمر دارند، عذاب روحی سکوت در برابر جنایت در حق ترانه موسوی و ترانه موسوی ها آزارشان خواهد داد.
تکمیل خبر: در پی انتشار خبر وجود حداقل یک «ترانه موسوی» دیگر که نشانه دروغ بودن خبر صداوسیما بود، خبرگزاری دو مصاحبه را درباره گروه موسیقی ارکیده منتشر کرد تا نشان دهد که ترانه موسوی عضو این گروه زنده است و از فردا قرار است در تالار وحدت نیز برنامه اجرا کند.
گفتوگوی خبرگزاری مهر با ارکیده حاجیوندی، مسئول گروه
توضیح مجدد این خبرگزاری درباره همکاری ترانه موسوی «شانزده ساله» با این گروه
بخش خبری «بیست و سی» صداوسیما پیش از این ادعا کرده بود که تنها سه ایرانی به نام «ترانه موسوی» وجود دارند که تنها یکی از آنها در ایران حضور دارد و او هم فقط دو سال دارد!
حال جا دارد خبرنگاران «بیست و سی» در این مورد نیز حساسیت نشان دهند و پیگیری کنند که آیا آن فرد که خود را مسئول ثبت احوال معرفی کرده، به خبرنگاران دروغ گفته است یا کسانی که سفارش تهیه این برنامه و محتوای آن را به خبرسازان صداوسیما داده بودند.
«موج سبز آزادی» همانند مورد نوجوان 12 ساله، این بار هم دست بالا را دارد و میتواند ادعا کند که هیچ نقشی در انتشار و دامن زدن به این خبر نداشته است. ما به علت عدم اطمینان از هویت ترانه موسوی و نحوه مرگ احتمالی او، تاکنون حتی یک خبر هم در این باره منتشر نکردهایم. بنابراین این بار هم قاطعانه از کسانی که اولین بار این خبر را منتشر کردند، و به طور مشخص وبلاگ «چریک آنلاین»، میخواهیم که مستندات و توضیحات بیشتر را درباره ترانه موسوی ارائه کنند تا در صورت صحت این خبر، دروغی دیگر بر فهرست بلند و سیاه دروغ های صدا و سیما باز شود.
اما برای اینکه خبرسازان «بیست و سی» هم تصور نکنند تکذیب یک خبر اینقدر راحت است و به سادگی میتوان از زیر بار جزئیات بعدی در رفت، چند سؤال میپرسیم که امیدواریم امشب در بخش خبری «بیست و سی» شبکه دو سیما، پاسخ آنها را بشنویم.
1- ادعا شده که اداره ثبت احوال تعداد افراد با نام و نام خانوادگی «ترانه موسوی» را تنها سه نفر میداند: یک ترانه موسوی متولد 63 که در پاریس به دنیا آمده و همانجا ساکن است، یک ترانه موسوی که چهل ساله است و از ایران خروج داشته و دیگر وارد نشده (یعنی در خارج از ایران به سر میبرد) و یک ترانه موسوی 2 ساله.
این ادعای دروغ، واقعا تاسفبرانگیز است. هر کسی یک بار بانکهای اطلاعاتی نهادهای ملی مثل ثبت احوال و مرکز آمار و ... را مشاهده کرده باشد، میداند که نام خانوادگی موسوی، یکی از پر استفادهترینها در ایران است و به علاوه، نام ترانه نیز از نامهایی است که شیوع استفاده کمی ندارد. بدین ترتیب در حالی که در موارد مشابه تشابه اسمی به دهها و گاهی صدها مورد میرسد، چگونه میتوان باور کرد که تنها سه نفر به نام ترانه موسوی در کشور وجود دارند؟
2- «بیست و سی» خانواده یکی از «ترانه موسوی» ها را پیدا کرده که میگویند روحشان از این موضوع خبر ندارد. ما هم یک مورد دیگر را یافتهایم که امیدواریم «بیست و سی» درباره او هم تحقیق کند. این خبر را در ایسکانیوز ببینید:
http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=305696
بر اساس این خبر، خانمی به نام «ترانه موسوی» که نوازنده ابوا هستند، در گروه موسیقی ارکیده که برای بانوان برنامه اجرا میکند، حضور دارند. زمان اجرای این گروه در تالار وحدت نیز در این خبر، روزهای 18 و 19 20 خرداد 1388 اعلام شده است؛ یعنی درست در هفته قبل از انتخابات.
پس اولین موضوع تحقیق بچههای «بیست و سی» باید این باشد که با توجه به اینکه دو ترانه موسوی 25 و 40 ساله از مدتها قبل در خارج از ایران به سر میبرند، این عضو گروه موسیقی ارکیده، همان ترانه موسوی 2 ساله است! یا کس دیگری که در فهرست ثبت احوال نامش موجود نبوده.
دومین موضوع تحقیق «بیست و سی» امشب، این است که دو روز بعد از انتخابات خبر کنسرت بعدی همین گروه در خبرگزاری مهر درج میشود، با ذکر نام ترانه موسوی. اما به تازگی این نام از فهرست اسامی اعضای گروه در خبر خبرگزاری مهر حذف شده است:
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=912679
ما که امکانش را نداریم، اما خبرسازان «بیست و سی» باید تحقیق کنند و پاسخ بدهند که علت حذف این نام چه بوده و چرا نام آن دختر 2 ساله! از گروه کنار گذاشته شده است. یا آنکه شاید او به علت صغر سن از گروه مذکور اخراج شده است!
اگر کسی تردید دارد که این خانم، واقعا عضو آن گروه موسیقی بوده یا خیر، میتوان به این خبر نیز مراجعه کند که در روزنامه آفرینش منتشر شده و مربوط به اجرای گروه مذکور در مهر ماه سال گذشته است:
http://www.afarineshdaily.ir/AFARINESH/News.aspx?NID=38694
عکس زیر هم تصویری از گروه مذکور را نشان میدهد که یکی از اعضای آن با عکس منتشر شده شباهت بسیاری دارد، هرچند مشخص نیست عکسی که پیش از این در اینترنت منتشر شده، واقعا مربوط به ترانه موسوی مفقود باشد.
ما اصراری نداریم که - احیانا به غلط - ترانه موسوی را جزو شهدای جنبش سبز بدانیم. پرونده این شهدا آنچنان پرحجم و آنقدر خونین است که تنها دهها مورد اثبات شدهی آن برای محاکمه بسیاری از سران فعلی دولت کودتا و حامیان آنها کافی است.
اما «بیست و سی» که جرئت میکند وارد عرصهی تکذیب یک خبر شود، آن هم به این شکل مفتضح و متزلزل، باید بازی را در وقت اضافه هم ادامه بدهد و بداند که به صرف خنده یک مادر از همه جا بیخبر و پخش یک برش از تصویر مقام ثبت احوال، چیزی تمام نمیشود. بچههای واحد مرکزی خبر و بخش خبری بیست و سی، اگر واقعا دین دارند، وظیفه دارند به اطلاعات منتشر شده در «موج سبز آزادی» هم رسیدگی کنند.
ما منتظر بررسی و تکذیب احتمالی این ادعاها میمانیم، اما اگر بررسی نکردند یا کردند و به تکذیب نرسیدند، بدانند که تا عمر دارند، عذاب روحی سکوت در برابر جنایت در حق ترانه موسوی و ترانه موسوی ها آزارشان خواهد داد.
تکمیل خبر: در پی انتشار خبر وجود حداقل یک «ترانه موسوی» دیگر که نشانه دروغ بودن خبر صداوسیما بود، خبرگزاری دو مصاحبه را درباره گروه موسیقی ارکیده منتشر کرد تا نشان دهد که ترانه موسوی عضو این گروه زنده است و از فردا قرار است در تالار وحدت نیز برنامه اجرا کند.
گفتوگوی خبرگزاری مهر با ارکیده حاجیوندی، مسئول گروه
توضیح مجدد این خبرگزاری درباره همکاری ترانه موسوی «شانزده ساله» با این گروه
بخش خبری «بیست و سی» صداوسیما پیش از این ادعا کرده بود که تنها سه ایرانی به نام «ترانه موسوی» وجود دارند که تنها یکی از آنها در ایران حضور دارد و او هم فقط دو سال دارد!
حال جا دارد خبرنگاران «بیست و سی» در این مورد نیز حساسیت نشان دهند و پیگیری کنند که آیا آن فرد که خود را مسئول ثبت احوال معرفی کرده، به خبرنگاران دروغ گفته است یا کسانی که سفارش تهیه این برنامه و محتوای آن را به خبرسازان صداوسیما داده بودند.
به نقل از وبلاگ ايران باشكوه
۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه
نماز جمعه این هفته با ایت الله هاشمی
این جمعه نماز تهران به امامت ایت الله هاشمی برگزار می شود.از همه ایرانیان شریف تقاضا می شود با حضور سبزشان قدرت جنبش مقدسمان را به دشمنان نشان دهند.ما به نماز جمعه می رویم تا بگوییم ما تا اخرین نفس از کشورمان دفاع می کنیم.ما الله اکبر می گوییم و از خدا کمک می خواهیم و ما پیروز می شویم چون در برابر باطل ایستاده ایم.
۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سهشنبه
ما هستیم و خواهیم ماند تا پیروزی
بگذار کودتا چیان هرچه می خواهند بگویندبگذار مزدورانشان را که با پول خریده اند در سطح جامعه برای امید زدایی پخش کنند.بگذار ا.ن بگوید ملت باید ارامش داشته باشند!!!!؟؟؟؟!!!
کلمه باید در مراسم تحلیف(مراسم منظور نمایش)دولت کودتا ۴۶ بار تکرار شد.این دلیل دیکتاتوریست.
شادمانی اجباریست.نفهمیدن لازم است.وطن فروش بودن پاداش دارد.
دیکتاتور با توام.ما از پای نمی شینیم.۱۲۰۰ قانون کذایی جرایم رایانه ای بگذار.من تا اخرین قطره خونم از وطنم،از ایرانم،از میراث پدر عزیزم کورش دفاع می کنم.من از اعماق قلبم الله اکبر می گویم که پشتت بلرزد.من امید دارم مردم در طول تاریخ همیشه پیروز بوده اند چون ظلم رفتنی است.
رییس جمهورموسوی در مراسم با شکوه تنفیذت شرکت کردم.بدان بنا بر قولی که دادین باید از کشورتان،از مردمتان تا پای جان حمایت کنید.ما همیشه پشت شما خواهیم بود.هر لحظه منتظر شنیدن ندای ازادی.به انتظار دیدار بالا رفتن پرچم ایران در حالیکه شما و ما در کنار ان استاده ایم هستیم.جناب رییس جمهور موسوی ما از صمیم دل دوستتان داریم.چون برایمان خبر از صلح و دوستی اوردی.چون حافظ جان ملتی.چقدر ریاست زیبنده و شایسته ی شماست.
مردم همیشه مفتخر ایران زمین دستتان را می بوسم ما با همیم و ادامه می دهیم.ما امیدوار باقی می مانیم.پرچم سبزمان همچنان بر افراشته خواهد بود.ما پیروزیم چون سالها قبل پیری عالم و عاشق ایران این چنین سروده است
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
کلمه باید در مراسم تحلیف(مراسم منظور نمایش)دولت کودتا ۴۶ بار تکرار شد.این دلیل دیکتاتوریست.
شادمانی اجباریست.نفهمیدن لازم است.وطن فروش بودن پاداش دارد.
دیکتاتور با توام.ما از پای نمی شینیم.۱۲۰۰ قانون کذایی جرایم رایانه ای بگذار.من تا اخرین قطره خونم از وطنم،از ایرانم،از میراث پدر عزیزم کورش دفاع می کنم.من از اعماق قلبم الله اکبر می گویم که پشتت بلرزد.من امید دارم مردم در طول تاریخ همیشه پیروز بوده اند چون ظلم رفتنی است.
رییس جمهورموسوی در مراسم با شکوه تنفیذت شرکت کردم.بدان بنا بر قولی که دادین باید از کشورتان،از مردمتان تا پای جان حمایت کنید.ما همیشه پشت شما خواهیم بود.هر لحظه منتظر شنیدن ندای ازادی.به انتظار دیدار بالا رفتن پرچم ایران در حالیکه شما و ما در کنار ان استاده ایم هستیم.جناب رییس جمهور موسوی ما از صمیم دل دوستتان داریم.چون برایمان خبر از صلح و دوستی اوردی.چون حافظ جان ملتی.چقدر ریاست زیبنده و شایسته ی شماست.
مردم همیشه مفتخر ایران زمین دستتان را می بوسم ما با همیم و ادامه می دهیم.ما امیدوار باقی می مانیم.پرچم سبزمان همچنان بر افراشته خواهد بود.ما پیروزیم چون سالها قبل پیری عالم و عاشق ایران این چنین سروده است
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
فردا بهارستان مال ماست
ایده های ضد تحلیف - حلقه سبز گرداگرد بهارستان
مسیر شماره (1): میدان انقلاب، خیابان انقلاب، خیابان بهارستان، میدان بهارستان
مسیر شماره (2): میدان امام حسین، خیابان انقلاب، خیابان بهارستان، میدان بهارستان
مسیر شماره (3): میدان شوش، خیابان امین السلطان، خیابان مصطفی خمینی،
میدان بهارستان
مسیر شماره (4): میدان رازی، خیابان مولوی، خیابان مصطفی خمینی، میدان بهارستان
مسیر شماره (2): میدان امام حسین، خیابان انقلاب، خیابان بهارستان، میدان بهارستان
مسیر شماره (3): میدان شوش، خیابان امین السلطان، خیابان مصطفی خمینی،
میدان بهارستان
مسیر شماره (4): میدان رازی، خیابان مولوی، خیابان مصطفی خمینی، میدان بهارستان
۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه
ما بیشماریم
دوشنبه ۱۲ مرداد ساعت ۶ تا ۸ راهپیمایی از ونک تا میدان ولیعصر
چهارشنبه ۱۴ مرداد ۹ صبح میدان بهارستان مقابل مجلس
راهپیمایی در تمام شهر های ایران است
تهران/ونک.شیراز/فلکه گاز.مشهد/پارک ملت و سجاد.اصفهان /سی وسه پل.تبریز چهار راه ابرسان.اهواز چهارراه نادری.رشت/سه راه حاجی اباد.قم/میدان سعیدی.همدان/میدان امام.کرمان/میدان ازادی.سمنان میدان معلم.یاسوج/میدان هفت تیر.
ما بیشماریم.این اخرین فرصت ماست پس صف ارایی کنیم.
چهارشنبه ۱۴ مرداد ۹ صبح میدان بهارستان مقابل مجلس
راهپیمایی در تمام شهر های ایران است
تهران/ونک.شیراز/فلکه گاز.مشهد/پارک ملت و سجاد.اصفهان /سی وسه پل.تبریز چهار راه ابرسان.اهواز چهارراه نادری.رشت/سه راه حاجی اباد.قم/میدان سعیدی.همدان/میدان امام.کرمان/میدان ازادی.سمنان میدان معلم.یاسوج/میدان هفت تیر.
ما بیشماریم.این اخرین فرصت ماست پس صف ارایی کنیم.
۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه
خودت را مسخره نکن
هی دیکتاتور مرگت نزدیکه.تا کی می خوای ابطحی یا ابطحی ها را شکنجه کنی تا حرفهایی که بچه خنده اش می گیرد را بزنند؟هر روز مطمئن تر می شوم که پیروزی نزدیک است.
هی دیکتاتور می دانی ۵ شبانه روز با پارچ اب یخ بیدار خوابی کشیدن یعنی چه؟تا بحال تیغه چاقو زیر ناخن هایت رفته؟تا به حال از پا اویزان بوده ای؟
هی دیکتاتور تا حالا بچه ات در فراغت گریه کرده؟تا حالا خودت گریه کردی؟نه.نکردی.شرف نداری.انسان نیستی که غده اشکی داشته باشی.تو از نژاد همان موجودات شبه انسانی هستی که قبل از بوجود امدن انسان های بخرد در این جهان زندگی کرده اند.خشم خدا بر تو باد.
توی یکی از همین روزها تو را به پشت سوار برخر می کنند و در شهر های ایران سبز می گردانند تا عبرتی برای تمام ظالمان تاریخ شود.مطمئن باش.ان روز خیلی نزدیک است....
هی دیکتاتور می دانی ۵ شبانه روز با پارچ اب یخ بیدار خوابی کشیدن یعنی چه؟تا بحال تیغه چاقو زیر ناخن هایت رفته؟تا به حال از پا اویزان بوده ای؟
هی دیکتاتور تا حالا بچه ات در فراغت گریه کرده؟تا حالا خودت گریه کردی؟نه.نکردی.شرف نداری.انسان نیستی که غده اشکی داشته باشی.تو از نژاد همان موجودات شبه انسانی هستی که قبل از بوجود امدن انسان های بخرد در این جهان زندگی کرده اند.خشم خدا بر تو باد.
توی یکی از همین روزها تو را به پشت سوار برخر می کنند و در شهر های ایران سبز می گردانند تا عبرتی برای تمام ظالمان تاریخ شود.مطمئن باش.ان روز خیلی نزدیک است....
۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه
بگیردستم بگیرهم وطن
بزدتازیانه ببرید دست
پاشید خون ازکرده اش خندید مست
به زانو گذاشت جوانک سرش را
پر خاک وخون پیکرش را
به روی دو عالم فریاد کشید
از اعماق سینه اش داد کشید
که ای خدایا نمی بینی مرا
جامه ی خونین خواهرم را
خوابیده شرف زیر خروارها خاک
پوشیده زمانه لباسی بس خوفناک
کشتند همه اهل خانه ام
به اتش کشیدند همه کاشانه ام
گریستم سخت برای اجساد بیگناه
برای انان که حتی نگفتند اه
به یاد دارم ان نوجوان شادمان
با دلی سبز پر ز ارمان
همان که امروز پوشیده لباس رزم
کرده با اشک و ناله عزمش جزم
همان که دارد سلاح امید
همان که در قیاس است با خورشید
یا که دیروز دیدم مادری
صورتش خیس همانن شاه پری
فشرده بود عکسی در مشت
کرده بود غم اورا خمیده پشت
ربوده بودند اسایش را ز او
به یغما بردند همه ارامش او
می کاوید با نگاهش این سو و ان سو
نمی دید جز ظلمت در هر دوسو
به فریادم برس ای خدایا
خدای همه کهکشان ها
خدایی که داری تو رحمت
که نمی گذاری بر دل ما تو حسرت
اگر چه بریدند انها یک دست
نمی دانند اما اینجا یک دست دگر هست
تقدیم به ندا،سهراب،اشکان،ترانه،حسین،فهیمه،میثم،محمد،حسین،امیر،محسن و همه ی برادران و خواهران افتخار افرین راه ازادی
پاشید خون ازکرده اش خندید مست
به زانو گذاشت جوانک سرش را
پر خاک وخون پیکرش را
به روی دو عالم فریاد کشید
از اعماق سینه اش داد کشید
که ای خدایا نمی بینی مرا
جامه ی خونین خواهرم را
خوابیده شرف زیر خروارها خاک
پوشیده زمانه لباسی بس خوفناک
کشتند همه اهل خانه ام
به اتش کشیدند همه کاشانه ام
گریستم سخت برای اجساد بیگناه
برای انان که حتی نگفتند اه
به یاد دارم ان نوجوان شادمان
با دلی سبز پر ز ارمان
همان که امروز پوشیده لباس رزم
کرده با اشک و ناله عزمش جزم
همان که دارد سلاح امید
همان که در قیاس است با خورشید
یا که دیروز دیدم مادری
صورتش خیس همانن شاه پری
فشرده بود عکسی در مشت
کرده بود غم اورا خمیده پشت
ربوده بودند اسایش را ز او
به یغما بردند همه ارامش او
می کاوید با نگاهش این سو و ان سو
نمی دید جز ظلمت در هر دوسو
به فریادم برس ای خدایا
خدای همه کهکشان ها
خدایی که داری تو رحمت
که نمی گذاری بر دل ما تو حسرت
اگر چه بریدند انها یک دست
نمی دانند اما اینجا یک دست دگر هست
تقدیم به ندا،سهراب،اشکان،ترانه،حسین،فهیمه،میثم،محمد،حسین،امیر،محسن و همه ی برادران و خواهران افتخار افرین راه ازادی
۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)